ارزش تداوم کار

ارزش تداوم کار
امیرالمؤمنین على علیه السلام:
« قَلِیلٌ مَدُومٌ عَلَیْهِ خَیْرٌ مِنْ کَثِیرٍ مَمْلُولٍ مِنْهُ » (نهج البلاغه حکمت 444  )
« چیز اندک که با اشتیاق تداوم یابد، بهتر از فراوانى است که رنج آور باشد »



توضیح قطره ای:
امام علیه السلام در این گفتار حکیمانه خود به یک اصل اساسى در همه فعالیت هاى فردى و اجتماعى اشاره کرده، مى فرماید: «کار کم اما مستمر (و پرنشاط) از کار بسیار امّا ملالت آور (و زودگذر) بهتر است»
هدف امام(علیه السلام) از این گفتار حکیمانه این است که نباید همچون کسانى بود که وقتى مدح و فضیلت کارى را مى شنوند با شتاب به آن روى مى آورند و به صورتى خسته کننده آن را انجام مى دهند ولى چیزى نمى گذرد که از آن ملول شده رهایش مى سازند. چه بهتر که انسان کار سبک تری را انتخاب کند و همواره پُرنشاط آن را انجام دهد.
این سخن، در مورد عبادات صادق است و هم در مورد مسائل اخلاقی و کمک های اجتماعی و فراگیری علم و دانش و مانند آن.
بعضی هستند هنگامی که فضیلت عملی مانند تلاوت قرآن را می شنوند شب و روز، وقت و بی وقت به تلاوت قرآن می پردازند و خود را خسته و ملول می کنند و آن را به زودی رها می سازند.
ولی عاقلان و هوشیاران، کار سبک تر و مستمر را بر چنین کارهای پُرفشار و ملاالت خیزی ترجیح می دهند.
از پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) نقل مى کنند:
«إِنَّ هَذَا الدِّینَ مَتِینٌ فَأَوْغِلْ فِیهِ بِرِفْق وَ لاَ تُبَغِّضْ إِلَى نَفْسِکَ عِبَادَةَ اللَّهِ فَإِنَّ الْمُنْبَتَّ لاَ أَرْضاً قَطَعَ وَ لاَ ظَهْراً أَبْقَى»  (المجازات النبویه، ص244) «این دین متین و استوار است. با رفق و مدارا در آن رفتار کن و عبادت خداوند را (براثر افراط و زیاده روى) منفور و مبغوض خود نساز زیرا کسى که افراط در سِیر مى کند نه به مقصد مى رسد و نه مرکب خود را سالم باقى مى گذارد»

 در حدیث دیگرى از امام سجاد(علیه السلام) نقل شده است:
«إِنِّى لاَُحِبُّ أَنْ أُدَاوِمَ عَلَى الْعَمَلِ وَ إِنْ قَلَّ» (کافی ج2 ص83 ح4) «من دوست دارم کارهاى نیک را ادامه دهم هر چند کم باشد»


غفلت دنیاپرستان

غفلت دنیاپرستان
امیرالمؤمنین على علیه السلام:
« أَهْلُ الدُّنْیَا کَرَکْبٍ یُسَارُ بِهِمْ وَ هُمْ نِیَامٌ » (نهج البلاغه حکمت 64)
« اهل دنیا همچون کاروان هایی هستند که آنان را به سوی مقصدی می برند و آنها در خوابند »



توضیح قطره ای:
امام علیه السلام در این سخن کوتاه و حکمت آمیز تشبیه جالبی دربارة  غافلان اهل دنیا دارد، می فرماید: «اهل دنیا همچون کاروان هایی هستند که آنان را به سوی مقصدی می برند و آنها در خوابند».
می دانیم دنیا مسیر و معبر آخرت است و در این مسیر منزلگاه هایی است که در آنجا باید زاد و توشه برای آخرت برگرفت و تا هنگامی که انسان به مقصد می رسد دستش خالی نباشد؛ ولی دنیاپرستانی که در تمام عمر به دنیا مشغول اند، همچون کسانی هستند که بر مرکب سوار و در خوابند و ساربان آنها را به سوی مقصد می برد.
انتهای این مسیر همان مرگ است آنها زمانی که سیلی اجل در گوششان نواخته شود از این خواب غفلت بیدار می شوند و تهی دست به سوی آخرت می روند.
امام علی علیه السلام: «النَّاسِ نِیَامٌ فَإِذَا مَاتُوا انْتَبَهُوا» (تنبیه الخواطر و نزهة النواظر، ج1، ص150) «مردم در خوابند و زمانی که از دنیا رفتند بیدار می‌شوند». در حقیقت این نوع سخنان کنایه از قصور درک و فهم انسان از دریافت حقیقت هستی می‌باشند. آن‌گونه که نفوس انسان‌های عادی در خواب دچار چنین حالتی می‌شود؛ لذا ما در یک خواب طولانی از غفلت از معارف دین به سر می‌بریم؛ از این جهت بیشتر مردم در دنیا مانند آدم‌های در خوابند نسبت به آخرت. وقتی که مردند می‌بینند که از آنچه را که در دنیا کسب کرده‌اند چیزی با خود ندارند.

به بیان دیگر، انسان ها سرمایه دارانی هستند که وارد بازار دنیا می شوند مدت این بازار – مانند بسیاری از بازارهای جهانی محدود است-  و سرمایة آنها ساعات و شب ها و روزهای عمر آنهاست هرگاه در این دنیا در خواب باشند سرمایه از دست می رود و تجارتی حاصل نمی شود.


رابطه دنیا و انسان


رابطه دنیا و انسان
امیرالمؤمنین على علیه السلام:
« الدَّهْرُ یُخْلِقُ الْأَبْدَانَ- وَ یُجَدِّدُ الْآمَالَ وَ یُقَرِّبُ الْمَنِیَّةَ- وَ یُبَاعِدُ الْأُمْنِیَّةَ مَنْ ظَفِرَ بِهِ نَصِبَ وَ مَنْ فَاتَهُ تَعِبَ » (نهج البلاغه حکمت 72 )

« روزگار، بدن‏ها را فرسوده، و آرزوها را تازه مى ‏کند، مرگ را نزدیک و خواسته‏ ها را دور و دراز مى‏ سازد، کسى که (تلاش کند و) به آن دست یافت خسته مى ‏شود، و آن که به دنیا نرسید رنج مى ‏برد »



توضیح قطره ای:
بیداد روزگار
امام علیه السلام در این کلام حکمت آمیز و بیدارگر، آثار گذشت روزگار را در وجود انسان ها بیان مى دارد و مى فرماید: «روزگار، بدن ها را کهنه و آرزوها را نو مى سازد مرگ را نزدیک و خواسته ها را دور مى کند. کسى که (تلاش کند و) به مواهب آن برسد سخت خسته مى شود و کسى که (بعد از تلاش) به آن نرسد رنج مى برد».
امام(علیه السلام) در این چند جمله کوتاه و پر معنا چند نکته مهم را یادآورد مى شود:
1-   گذشت روزگار، بدن ها را کهنه و فرسوده مى کند و این از واضحات است که بسیارى از مردم به آن توجه ندارند؛ هر سال و ماه، بلکه هر روز و ساعتى که بر انسان مى گذرد، بخشى از قوا و نیروهاى خود را از دست مى دهد. بنابراین باید کوشید در مقابل آنچه از دست مى رود چیزى به دست آورد تا گرفتار خسران نشود. آیات شریفه«وَالْعَصرِ - إنَّ الاْنْسَانَ لَفِى خُسْر» (عصر) نیز به همین معنا اشاره دارد.

2-   «گذشت روزگار آرزوها را نو مى کند» این مطلب به تجربه ثابت شده که حرص بزرگسالان بر جمع مال و به دست آوردن مقام از جوانان بیشتر است و شاید دلیل آن این باشد که انسان هر چه خود را به مرگ نزدیک تر مى بیند احساس مى کند وقت کمترى براى رسیدن به آرزوها در اختیار دارد. در حدیث معروف نبوى مى خوانیم: «یَشِیبُ ابْنُ ءَادَمَ وَ تَشُبُّ مَعَهُ خَصْلَتَانِ: الْحِرْصُ وَ طُولُ الامَلِ» (أربعین‌ جامی طبع‌ آستان‌ قدس‌ رضوی، ص‌ 22) «انسان پیر مى شود ولى دو صفت در او جوان خواهد شد: حرص و آرزوهاى دور و دراز».
3-  حضرت به نزدیک شدن انسان به مرگ و فاصله گرفتن از خواسته ها اشاره مى کند. فاعل این دو فعل همان «دهر» و گذشت روزگار است زیرا عمر انسان به هر حال محدود است و سرمایه اى است که با گذشت زمان تدریجاً کاهش مى پذیرد و به همان نسبت، انسان از خواسته هایش دور مى شود چون زمان کوتاه ترى براى رسیدن به خواسته ها در اختیار دارد. بنابراین جمله «یُجَدِّدُ الاْمالَ» اشاره به این است که انسان هر روز آرزوى تازه اى براى خود پیدا مى کند
سپس امام (علیه السلام) به پنجمین و ششمین نکته اشاره فرموده و کسانى را که به خواسته هاى دنیوى خود مى رسند گرفتار خستگى و آنان راکه به آن نمى رسند گرفتار درد و رنج معرفى مى کند و مفهوم آن این است که نه آنها که بر خواسته هاى دنیوى خود پیروز مى شوند آرامش و راحتى دارند و نه آنان که ناکام مى مانند، زیرا همان گونه که به دست آوردن مواهب مادى با مشکلاتى روبروست، نگه داشتن آن مشکلات بیشترى را بدنبال دارد.

 
asereshteh@


جواب خداوند به کسانی که ادعای اصلاح طلبی داشتند


جواب خداوند به کسانی که ادعای اصلاح طلبی داشتند


«وَإِذَا قِیلَ لَهُمْ لاَ تُفْسِدُواْ فِی الأَرْضِ قَالُواْ إِنَّمَا نَحْنُ مُصْلِحُونَ» (بقره/11)
«و هنگامى که به آنان گفته شود: «در زمین فساد نکنید» مى ‏گویند: «ما فقط اصلاح‏ کننده ‏ایم!»


نماز رابطه تو را با همسرت درست می کند!


نماز رابطه تو را با همسرت درست می کند!



در یک حدیث معروفی امیرالمومنین علیه السلام می فرمایند:
«مَن أَصلَحَ فیما بَینَهُ و َبَینَ اللّه  أَصلَحَ اللّه  فیما بَینَهُ وَ بَینَ النّاسِ» (من لا یحضره الفقیه ج 4 ، ص 396)

«هر کس رابطه اش را با خدا اصلاح کند، خداوند رابطه او را با مردم اصلاح خواهد نمود».
حالا سوال اینجاست که رابطه ما با خدای تعالی کجا باید اصلاح شود؟، خداوند حکیم کلید دوستی و رابطه با خودش را نماز قرار داده و بی شک برای اصلاح رابطه با او باید نمازمان را اصلاح کنیم و دنبال یک نماز مقبول باشیم، آنگاه خدای بزرگ وعده کرده مشکل رابطه ما را با همسرمان، با فرزندانمان، با همکار و بطور کلی با خلق، اصلاح نماید.


asereshteh@


اهمیت مهرورزی به همسر


اهمیت مهرورزی به همسر


دین اسلام به محبت‌ورزی اهمیت فراوانی داده است تا جایی که با کمی مطالعه می‎توان گفت پایه معاشرت‌ و اخلاق شمرده می‌شود، زیرا باعث محکم شدن روابط اجتماعی (خانواده و اطرافیان) می‌شود.
از آنجایی که ماهیت عنصر محبت ایجاد استحکام در روابط دو جانبه و چند جانبه است، اگر در آداب معاشرت رعایت نشود، آن رابطه استحکام خودش را به زودی از دست می‌دهد و در این بین محبت‌ورزی در خانواده به خصوص به همسر از اهمیت فراوانی برخوردار است، زیرا اگر این نهاد اجتماعی از محبت خالی باشد، پایه‌های آن سست می‌شود و زمینه‌ را برای خطرات و تبعات بعدی فراهم می‌کند. اهمیت این موضوع به قدری بالاست که خداوند در آیه‌ای از قرآن می‌فرماید:
«و مِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْواجاً لِتَسْکُنُوا إِلَیْها وَ جَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً..» (روم/21) «و از نشانه‏‌هاى او اینکه از [نوع] خودتان همسرانى براى شما آفرید تا بدانها آرام گیرید و میانتان دوستى و رحمت نهاد...».
محبت بین دو همسر ضمن اینکه موجب استحکام روابطشان می‌شود، زمینه را برای محبت به سایر اعضای خانواده و تربیت‌های سالم فراهم می‌کند.
همچنین در راستای اهمیت جایگاه خانواده امام رضا علیه السلام در روایتی فرمودند: «أحسَنُ الناسِ إیماناً أحسَنُهم خُلقاً و ألطَفُهم باَهلِه وَ اَنا اَلطَفُکم بِاَهلى» (عیون اخبار الرضا، ج2، ص38) «نیکوترین مردم از نظر ایمان، خوش خُلق‌ترین و با لطف‎ترین آنها نسبت به اهل خویش است» بر اساس این روایت، امام رضا علیه السلام ایمان نیکو را به داشتن حسن خلق و محبت و مهرورزی به خانواده معرفی کرده‌اند و این نکته‌ دلالت بر اهمیت فراوان مسأله مهروزی به خصوص در محیط خانواده دارد.


asereshteh@


نشانه کمال عقل


نشانه کمال عقل
امیرالمؤمنین على علیه السلام:
« تَمَّ الْعَقْلُ نَقَصَ الْکَلَامُ » (نهج البلاغه حکمت 71 )
« چون عقل کامل گردد، سخن اندک شود»



توضیح قطره ای:
امام علیه السلام در این کلام حکمت‏ آمیز به اهمیت سکوت و کم‏ سخن گفتن اشاره کرده مى ‏فرماید: «هنگامى که عقل کامل گردد سخن کم مى ‏شود».
اولاً: رابطه کمال و تمام عقل با کم سخن گفتن از اینجا روشن مى ‏شود که ریشه مفهوم عقل، منع و جلوگیرى است و زانوبند شتر را از این جهت «عقال» مى ‏گویند که او را از حرکت باز مى ‏دارد و از آنجا که سخنان سنجیده، کم است و سخنان نسنجیده، بسیار، عقل به انسان مى ‏گوید: بیشتر بیندیش و کمتر بگو.
ثانیاً: مطالبى که گفتن آن ضرورت دارد نسبت به سخنان زیادى بسیار کمتر است، از این رو افراد عاقل غالباً خاموش‏ اند و به موقع سخن مى‏ گویند.
ثالثاً: انسان عاقل مى‏ داند که بیشترین و مهم‏ ترین گناهان با زبان انجام مى‏ شود بدین سبب براى محفوظ ماندن از عواقب زیان‏بار گناه سعى مى‏ کند کمتر سخن بگوید؛ ولى متاسفانه افرادى را مى ‏بینیم که دم از ایمان مى ‏زنند و گویى سخنان خود را جزء اعمال خود به حساب نمى ‏آورند؛ در مجالس از آغاز تا پایان از سخنان لغو و بیهوده یا سخنانى که آمیخته با غیبت، اهانت و تهمت باشد ابا ندارند. انسان عاقل هرگز خود را گرفتار عواقب سوء پرگویى نمى ‏کند.
رابعاً: گفتار زیاد، نیروها و انرژى ‏هاى ذخیره انسان را بر باد مى ‏دهد و وقت عزیز او را تلف مى ‏کند و موجب دشمنى ‏ها و عداوت ‏ها مى ‏شود، بنابر این عقل و شرع به ما فرمان مى ‏دهد که کم ‏بگوئید و گزیده بگوئید.
امام علیه السلام:
«إیّاکَ وَفُضُولَ الْکَلامِ فَإنَّهُ یُظْهِرُ مِنْ عُیُوبِکَ ما بَطَنَ وَیُحَرِّکُ عَلَیْکَ مِنْ أعْدائِکَ ما سَکَنَ» (میزان الحکمه، ح 11849) «از زیاده‏ گویى بپرهیز که عیب‏ هاى نهانى تو را ظاهر مى ‏سازد و کینه ‏هاى آرام‏ گرفته دشمنانت را بر ضد تو تحریک مى ‏کند»

از پیغمبر اکرم (ص) نقل شده است:
«مِنْ حُسْنِ إِسْلَامِ الْمَرْءِ تَرْکُهُ مَا لَایَعْنِیهِ» (بحارالانوار، ج1، ص216، ح28) «از نشانه‏ هاى خوبى اسلامِ انسان سخن نگفتن درباره امورى است که به او ارتباطى ندارد».



asereshteh@


رابطه توانگری و شهوت


رابطه توانگری و شهوت
امیرالمؤمنین على علیه السلام:
« الْمَالُ مَادَّةُ الشَّهَوَاتِ » (نهج البلاغه حکمت 58 )
« ثروت، ریشه شهوت‏هاست»



توضیح قطره ای:

امام علیه السلام در این سخن حکمت آمیز به نکتة مهمی دربارة رابطة رابطة ثروت با شهوت اشاره کرده می فرماید: «مال و ثروت مادة اصلی همة شهوات است.»
منظور از شهوت در اینجا هر گونه علاقة مفرط نفسانی به و هوس آلود است. اعم از این که مربوط به شهوت جنسی باشد یا مقام و تشریفات و زرق و برق دنیا و یا انتقام جویی و امثال آن.
این نکته نیز روشن است که برای رسیدن به خواسته های نفسانی و هوا و هوس ها ثروت نقش اصلی را بازی می کند و هر مقدار ثروت افزایش یابد خطر افتادن در شهوات بیشتر است.
علاوة بر این ثروت مایة غرور است و غرور ریشة اصلی بسیاری اس گناهان، مال و ثروت هر چه بیشتر شود انسان را به خود مشغول تر می سازد و طبعاً از یاد خدا و اطاعت حق باز می دارد.
بدیهی است آنچه امام در این گفتار حکیمانه فرموده هشداری است به غالب مردم که در افزایش مال و ثروت نکوشند، زیرا خطرات زیادی را به دنبال دارد اما چنان نیست که هر ثروتمندی هواپرست و شهوت پرست باشد. این حکم کلی استثنائاتی دارد.
بر همین اساس در بسیاری از آیات قرآن از مال نکوهش شده (قصص/77) و در بعضی از آیات از آن مدح و ستایش به عمل آمده و به عنوان «خیر» (نیکی) (عادیات/8) از آن یاد شده است.

نکته: مال و ثروت ابزار مشترک است، مثل انرژی اتم که هم می توان از آن بمب ویرانگر ساخت و به وسیلة آن نیروی برق تولید کرد که دنیا را روشن نماید و یا به درمان برخی بیماری ها پرداخت.

 

asereshteh@


عیب های پنهان


عیب های  پنهان
امیرالمؤمنین على علیه السلام:

« عَیْبُکَ مَسْتُورٌ مَا أَسْعَدَکَ جَدُّکَ » (نهج البلاغه حکمت 51 )
« عیب تو تا آن گاه که روزگار با تو هماهنگ باشد، پنهان است »



توضیح قطره ای:
امام علیه السلام در این سخن حکمت آمیز به نکتة مهمی اشاره کرده می فرماید: «عیب تو (از چشم ها) پنهان است تا وقتی که دنیا به تو اقبال دارد» ( همین که دنیا به تو پشت کند عیوب تو آشکار می شود).
امام علیه السلام در این عبارت کوتاه به چند نکته اشاره فرموده است:
1-    هنگامی که دنیا به کسی روی آورد تمام عیب های او را به فراموشی می سپارند، بلکه عیب را خوبی معرفی می کند و به عکس، هنگامی که دنیا به کسی پشت کند صفات برجسته او را نادیده می گیرند، بلکه همه خوبی های او را عیب می شمارند. و این اشتباه بزرگی است که بسیاری از مردم گرفتار آن هستند.

2-    انسان به حرف های مردم گوش نکند و تلاش کند که عیب های خود را از چشم آنها پنهان نماید و نیز محاسن و صفات خوب خود را در نظر مردم کم ارزش نشمارد.
3-    از زوال نعمت ها نگران نشود شاید خداوند می خواهد بدین وسیله عیب های او را روشن سازد تا برای برطرف کردن آن تلاش کند که این خود نعمتی از جانب پروردگار محسوب می شود.
4-    وقتی دنیا به انسان روی می آورد مغرور نشود و خود را مبرا از عیب ها نداند، زیرا مردم عیب های او را نادیده می گیرند و ای بسا از وی چنان تمجید کنند که سبب غرور او گردد.
امام علیه السلام فرمود: «إِذَا أَقْبَلَتِ الدُّنْیَا عَلَى أَحَدٍ أَعَارَتْهُ مَحَاسِنَ غَیْرِهِ وَ إِذَا أَدْبَرَتْ عَنْهُ سَلَبَتْهُ مَحَاسِنَ نَفْسِهِ» (حکمت9) « هنگامی که دنیا به کسى روى آورد، نیکى‏هاى دیگران را به او عاریت دهد، و هنگامی که از او روى برگرداند خوبى‏هاى خودش را نیز از او می گیرد».



asereshteh@


نتیجه آرزوهای طولانی


نتیجه آرزوهای طولانی
امیرالمؤمنین على علیه السلام:
« مَنْ جَرَى فِی عِنَان أَمَلِهِ عَثَرَ بِأَجَلِهِ » (نهج البلاغه حکمت19 )
« کسی که در مسیر آرزوهایش گام بردارد در (دام) مرگ خواهد افتاد»


توضیح قطره ای:

 
امام علیه السلام در این سخن حکمت آمیز به مسئلة طول آرزوها و سرنوشتی که دامان انسان را می گیرد اشاره کرده و می فرماید: «کسی که در مسیر آرزوهایش گام بردارد در (دام) مرگ خواهد افتاد».
«أمل» به معنای هر نوع آرزو است؛ خواه آرزوی معقول یا غیر معقول، زیرا آرزوهاست که انسان را به تلاش و کوشش برای رسیدن به اهداف برتر و بالاتر وامی دارد.
 ولی همین آرزو هرگاه به صورت نامعقول درآید و دست نیافتنی شود انسان را چنان به خود مشغول می دارد که از همه چیز حتی خداوند و مرگ و معاد غافل می شود و چنان مرگش فرا می رسد در حالی که دستش از همه چیز خالی است.
امام علیه السلام می فرماید: «الأملُ یُفْسِدُ العملَ و یُفْنی الأجَلَ» (غررالحکم ح 7252) «آرزوهای دراز اعمال انسان را تباه می کند و مرگ را به فراموشی می افکند».

در حدیث دیگری امام علیه السلام می فرماید: «الأَمَلُ سُلْطانُ الشَّیاطینِ عَلَى قُلُوبِ الْغافِلینَ» (غررالحکم ح 7206) «آرزوى دور و دراز مایه سلطه شیاطین بر دل هاى غافلان است».
در حدیث دیگری امام علیه السلام می فرماید: «یَغِرُّ مَنْ رَآهُ ، و یُخْلِفُ مَن رَجاهُ » (غررالحکم ح 7207) «آرزو چون سراب است که بیننده اش را مى فریبد و امیدوارش را مأیوس مى سازد».


asereahteh@


<   <<   6   7   8   9   10   >>   >